مردم مسلمان عراق موقعیت را غنیمت شمرده و با استفاده از ضعف دولت بعث، در نواحی وسیعی از شمال تا جنوب این کشور، علیه رژیم صدام قیام کردند. درجریان این انقلاب که به دلیل تقارن آن با ایام ماه مبارک شعبان ۱۴۱۱ق به انتفاضه شعبانیه مشهور گردید، کنترل بخش اعظم کشور به دست نیروهای مردمی افتاد و از ۱۸ استان عراق، ۱۴ استان، از دست حکومت بعث خارج شد. در این مدت که حدود یک ماه به طول انجامید، مردم تحت نظر مراجع حوزه علمیه بر امور نظارت داشتند و مناطق را اداره میکردند. در این هنگام، امریکاییان و متحدانشان متوجه شدند که ناخواسته، زمینه های ایجاد حکومتی مردمی و اسلامی در عراق پا گرفته و چیزی به سقوط حزب بعث نمانده است. در این حال که تمامی فرودگاهها و نقاط حساس نظامی و پادگانهای عراق در اختیار و زیر نظر متجاوزان غربی قرار داشت و اجازه هیچ حرکت هوایى داده نمیشد، شرایط ناگهان تغییر کرد و با اشاره امریکا، ارتش عراق، سرکوب بدون مرز را سرلوحه کار قرار داد. مزدوران حزب بعث عراق برای قلع و قمع انقلابیون، حتی از به کارگیری سلاحهای شیمیایى و بمبهای خوشهای و آتشزا علیه ملت خویش نیز دریغ نکردند. در این کشتار که هیچ گاه از سوی دیکتاتورترین و خون آشام ترین رژیمهای یک قرن اخیر نیز صورت نپذیرفته بود، صدها هزار نفر به صورت دسته جمعی قتل عام و در گورهای چند صد نفری به طور ناشناس دفن شدند. دامنه این جنایات به حدی رسید که صدام، محو مراکز قیام از جمله کربلا و به ویژه نجف اشرف از نقشه جغرافیای عراق را در سر می پروراند. از این رو از هرگونه اهانت و جسارت به ساحت مقدس حرمهای ائمه بزرگوار مدفون در این شهرها، کوتاهی نمیکرد. صاحبنظران معتقدند که در این چند روز، در حدود سیصد الی پانصد هزار نفر توسط رژیم بعث به شهادت رسیدند. بدین ترتیب این قیام مقدس به دلیل ضعف بنیه دفاعی مردم و عدم وجود رهبری واحد و هماهنگ، سرکوب وحشیانه و بدون مرز ارتش خونخوار صدام، سکوت مجامع بین المللی و کمک امریکا به صدام، پس از یک ماه به شکست انجامید و برگ ننگین دیگری برتاریخ سراسر جنایت و سیاه رژیم بعث و حامیان جهانخوار آن افزوده گشت. با این حال، امریکا هنگامی که صدام را خطری برای منافع خود احساس کرد، در یورشی وحشیانه و سناریویی از پیش تعیین شده، با حمله به عراق در ۲۰ مارس ۲۰۰۳م، موجبات سقوط وی در ۹ آوریل آن سال را فراهم آورد و دور جدیدی از تجاوز و اشغالگری در این کشور آغاز شد.