در زمان سلطنت خسرو پرويز پادشاه ساساني بر امپراتوري ايران، موريكيوس نيز بر امپراتوري روم حكومت مي كرد و بين دو امپراتوري، روابط دوستانه اي برقرار بود.

در این میان، یکی از سرداران امپراتور روم به نام فوکاس علیه پادشاه روم شورش کرد و پس از کشتن او، خود را امپراتور روم خواند. خسروپرویز که از این پیشامد ناراضی بود، به بهانه خونخواهی امپراتور مقتول و در حقیقتْ برای تصرف سرزمین‏های بیشتر، در پنجم ژانویه سال ۶۰۳م، جنگ علیه روم را آغاز کرد. سپاهیان خسرو پرویز در این جنگ ضمن تصرف مناطقی از قبیل اُدِسا و ارمنستانْ به محاصره شهر قُسطَنْطَنیّه پایتخت روم شرقی یا بیزانس پرداختند. پیشرفت‏های سپاه ساسانی، بی ‏کفایتی فوکاس را بیش از پیش نمایان می‏ کرد تا این‏که جمعی از شورشیانِ رومی، وی را به قتل رساندند و هراکْلیوس به جای وی قدرت را در دست گرفت. هراکلیوس در ابتدا پیشنهاد صلح داد اما با امتناع خسرو از این امر، جنگ بین دو کشور باز هم ادامه یافت. از سال ۶۲۷م حملات تعرّضی رومیان آغاز شد که در جریان آن، مناطق متعددی را به تصرف خود درآوردند. در این میان، خسرو پرویز که از هرگونه وسیله و امکان برای ادامه جنگ و مقابله با نیروهای بیزانس درمانده بود، جنگ را ادامه داد. این امر باعث شد تا توده مردم و جنگجویان خسته، دست به شورش زده و خسروپرویز را از قدرت خلع و محبوس کنند. با خلع خسرو پرویز، جنگ‏های ایران و روم پس از بیست و چهار سال در سیزدهم سپتامبر سال ۶۲۷م پایان یافت و دوران اقتدار آخرین امپراتوری بزرگ ایران باستان یعنی سلسله ساسانیان رو به افول نهاد. از این پس عصر اغتشاش و هرج و مرج آغاز گردید به طوری که در مدت چهار سال پس از مرگ خسروپرویز، حدود ده نفر از این سلسله به پادشاهی رسیدند.