پس از ورود متفقين به ايران و استعفاي اجباري رضاخان از سلطنت، وي در 25 شهريور 1320 ش به ناچار ايران را ترك كرد و به امر انگليس به جزيره موريس و سپس ژوهانسبورگ در آفريقاي جنوبي تبعيد شد تا اينكه در همانجا درگذشت.

 اگر رضاخان از ابتدای امر، به وسیله اجانب و به ویژه انگلستان روی کار نیامده بود و پایه‏ های حکومت خود را بر روی افکار عمومی، عدالت و آزادی استوار می‏ ساخت، متفقین هرگز نمی ‏توانستند به این سهولت او را برکنار و از ایران تبعید نمایند. او خوب می‏ دانست که با تمام مخالفتی که روس‏ها و انگلیس‏ها با وی دارند، اما اگر قوایشان وارد تهران شود، به او و خانواده‏ اش صدمه ‏ای نخواهند زد و حداکثر شدت عمل آنها، برکناری از سلطنت و تبعید وی خواهد بود. آنچه او را بیش از هرچیز نگران ساخته بود، بیم انتقام مردمی بود که شانزده سال در زیر فشار حکومت زور و استبداد قرار گرفته بودند. و این نگرانی سبب شد که از سلطنت کناره بگیرد و از ایران خارج شود.