وقتی احمد میرزا به سن قانونی رسید، طی مراسم پرهزینه ای، تاجگذاری کرد و رسماً قدرت را در دست گرفت. در دوران سلطنت وی، حوادث مهمی در عرصه بین المللی و داخلی اتفاق افتاد که شهادت شیخ فضل اللَّه نوری، اولتیماتوم روسیه تزاری به ایران و اشغال برخی نقاط کشور توسط قوای روس، آغاز جنگ جهانی اول و تجاوز متفقین به ایران، انعقاد قرارداد ننگین ایران و انگلیس معروف به قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله و وقوع نهضت جنگل و قیام شیخ محمد خیابانی و نیز کودتای اسفند ۱۲۹۹ش از آن جمله اند. پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹، احمدشاه به گمان اینکه رضاخان سردار سپه، سلطنت او را حفظ خواهد کرد، از او حمایت نمود و او را تایید کرد. رضاخان هم در ظاهر، مطیع اوامر احمدشاه بود ولی پس از کودتا، به طور مخفیانه و سپس علنی، موجبات برکناری شاه قاجار از فرماندهی کل قوا و سلطنت او را فراهم آورد. سلطان احمدشاه مدتی پس از آن که از سفر دوم خود به اروپا که ده ماه به طول انجامیده بود بازگشت، فرمان ریاست وزرایی سردار سپه را صادر نمود و چند روز بعد، عازم اروپا گردید، سفری که دیگر بازگشت نداشت. غیبت طولانی احمدشاه، زمینه را برای هرگونه فعالیت رضاخان به دست او داد و رضاخان پس از شکست طرح جمهوری، خواستار براندازی و انقراض قاجار گردید که در نهایت به آن کار موفق شد. پس از آن، تلاش احمد شاه برای باز پسگیری قدرت به جایی نرسید و سرانجام در نهم اسفند ۱۳۰۸ ش در ۳۴ سالگی درگذشت و در عتبات عالیات به خاک سپرده شد. احمدشاه بر خلاف پدرش، فردی گوشه گیر و منزوی بود و علاقه ای به سلطنت و قدرت نداشت. احمد شاه در حالی به سفرهای متعدد و طولانی اروپا می رفت که مردم ایران دوران قحطی و فقر هولناکی را طی می کردند و بیش از هر زمان به امنیت و رفاه نیازمند بودند. ولی او بدون توجه به این مسائل، بارها به بهانه معالجه و درواقع برای خوشگذرانی به اروپا سفر کرد و بارِ مالی فراوانی بردوش ملت نهاد.