شاه پس از تعيين ارتشبد غلامرضا ازهاري به رياست دولت نظامي، با ايراد نطق معروف خود به اشتباهات خويش اعتراف نمود كه اين امر به تزلزل كابينه كمك زيادي كرد.

در آن تاریخ برای شاه مسلَّم و یقین شده بود که دوران پادشاهی او پایان یافته است و خیلی زود باید خاک ایران را ترک کند. او همچنین اعتقادی به جانشینی ولیعهدِ خود نیز بر تخت سلطنت نداشت. تنها، انگیزه ‏اش این بود که حکومت را به دست دیگری بسپارد و خود از ایران خارج شود. از این رو از همان روزهای نخستین حکومت ازهاری، یک دسته از نظامیان برای کنترل اوضاع بر سر کار آمدند. در دوران ریاست ازهاری بر دولت، تظاهرات وسیع مردمی به ویژه در تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷، مشروعیت رژیم پهلوی را زیر سؤال برد و ازهاری برای آرام کردن مردم، به بازداشت ظاهری دولتمردان سابق دست زد. اما، این عوام‏ فریبی‏ ها نیز راه به جایی نبرد. در پی ناکامی دولت ارتشبد ازهاری در سرکوب قیام مردم مسلمان ایران، محمدرضا شاه، شاپور بختیار را در ۹ دی ۵۷ به نخست وزیری برگزید و او نیز کابینه‏ اش را در شانزدهم دی ماه معرفی کرد. شاه و آمریکا، امیدوار بودندبختیار بتواند با شعارهای ملی گرایانه و سیاست‏های به ظاهر اصلاح طلبانه، مردم ایران را از ادامه انقلاب باز دارد. اما مردم ایران که از نیرنگ آمریکا و رژیم شاه آگاه بودند، به مخالفت با بختیار پرداختند و او را سرسپرده دستگاه استبدادی داخلی و بیگانگان خواندند. حضرت امام نیز در اعلامیه‏ ای که از پاریس منتشر نمودند، دولت بختیار را فاقد مشروعیت اعلام کرده و مردم را به مقابله با آن فرا خواندند. بختیار تا پیروزی انقلاب اسلامی در این مقام باقی ماند ولی با برچیده شدن نظام طاغوت، از کشور گریخت